زینب جان، تو که در داغِ عزیزترین کسانت، از قلبی به درد آمده، اما همچنان بر پای خود ایستادی، از هر کلامی که از زبانم بیرون آید کم است برای توصیف عظمتت. چگونه ممکن است دل من که همیشه در اندوهِ فراق توست، از چشمه‌ای که تو از آن نوشیدی، سیراب شود؟

 

تو به حقیقت مظلوم‌ترین انسان‌ها را در دستان خود گرفتی و در کربلا، نه تنها پرچم عاشورا را بلند کردی، بلکه صدای حقیقت را در دل تاریخ پیچاندی. تو بودی که در برابر طوفان‌ها و دشواری‌ها، همچنان محکم ایستادی. بعد از آن روزها، که یادِ لبخندِ برادر، محرم‌ترین نگاهِ پدر و شرمِ تو در برابر ظلمِ دشمن همچنان در خاطره‌هاست، دلی پر از عشق و تسلیم به خداوند، به دیاری فراتر از جهانِ فانی رهنمون شد.

 

زینب جان، آیا می‌دانستی که دست‌هایت، که روزی در کنار حسین (علیه‌السلام) به میدان جنگ رفت، امروز در دل‌ ما دست در دستِ خداوند می‌فشارد؟ بدان که در هر اشک که از چشمان ما فرو می‌ریزد، حضور تو زنده است و صدای ضجه‌ات در تاریخ طنین‌انداز.

 

ای بزرگ‌بانوی دلسوز و دل‌داده، بر ما که از فراق تو هنوز می‌گرییم، آرامشی عطا کن که راه‌ت را در زندگی‌مان دنبال کنیم و درس‌هایی از فداکاری و وفاداری بیاموزیم.

 

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت



[دوشنبه 1404-08-05] [ 08:21:00 ق.ظ ]