خادم الرضا
 
  خانه آخرین مطالب لینک دوستان تماس با ما  

   


دی 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
    1 2 3 4 5
6 7 8 9 10 11 12
13 14 15 16 17 18 19
20 21 22 23 24 25 26
27 28 29 30      





جستجو





  ایام فاطمیه   ...

🥀 السلام علیکِ یا فاطمة الزهرا(س) 🥀

ای مادر مهربانی‌ها…

ای چراغ خاموش خانه وحی…

ای بانویی که شکستن دلش، آسمان را گریاند و تاریخ را تا همیشه داغدار کرد.

 

در این روزهای سیاهِ فاطمیه،

دل‌هایمان به یاد تو آرام می‌گیرد

و اشک‌هایمان بی‌صدا بر غربتت می‌بارد.

 

🌿 یا زهرا…

ما را از نگاه مادری‌ات محروم نکن؛

دستمان را بگیر تا در تاریکی‌های این دنیا

جز راه شما اهل‌بیت، گامی برنداریم.

 

🥀 السلام علیکِ أیتها الصدیقة الشهیدة

🥀 سلام بر مادری که مظلومانه رفت، اما نامش، جهان را روشن کرد.

 

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت



[دوشنبه 1404-08-26] [ 07:56:00 ق.ظ ]





  گنج پنهان خدا   ...

پیامبر اکرم(ص):

«الْمَهْدِیُّ طاوُوسُ أَهْلِ الْجَنَّة.»

ترجمه:

مهدی(عج) سرور و زیبای اهل بهشت است.

منبع: ینابیع المودّة

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت



 [ 07:55:00 ق.ظ ]





  دعای روز دوشنبه   ...

بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیم

اَلْحَمْدُ لِلّهِ الَّذی لَمْ یُشْهِدْ اَحَداً فِی فَطْرَةِ السَّماواتِ وَالاَرْضِ، وَلا اتَّخَذَ مُعِیناً فِی خَلْقِهِ…اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ عَبْدِکَ وَرَسُولِکَ، وَصَلِّ عَلی الْمَلائِکَةِوَاجْعَلْ ذلِکَ لِی ذُخْراً اِلی یَوْمِ الْقِیامَةِ، یَوْمَ حاجَتی اِلَیْکَ…

 

 

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت



 [ 07:53:00 ق.ظ ]





  دعای روز دوشنبه   ...

بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیم

اَلْحَمْدُ لِلّهِ الَّذی لَمْ یُشْهِدْ اَحَداً فِی فَطْرَةِ السَّماواتِ وَالاَرْضِ، وَلا اتَّخَذَ مُعِیناً فِی خَلْقِهِ…اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ عَبْدِکَ وَرَسُولِکَ، وَصَلِّ عَلی الْمَلائِکَةِوَاجْعَلْ ذلِکَ لِی ذُخْراً اِلی یَوْمِ الْقِیامَةِ، یَوْمَ حاجَتی اِلَیْکَ…

 

 

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت



 [ 07:53:00 ق.ظ ]





  رمان کوتاه حضرت زهرا(س)   ...

باد عصرگاهی مدینه آرام از میان نخل‌ها می‌گذشت. خانه کوچک امیرالمؤمنین(ع) در سکوتی آرام فرو رفته بود؛ سکوتی که تنها صدای آرام تسبیح‌های زهرا(س) آن را می‌شکست. هر دانه تسبیح، انگار ستاره‌ای بود که از آسمان جدا شود و بر زمین بیفتد.

 

فاطمه(س) نشسته بود، اما چهره‌اش نوری داشت که گویی خورشیدِ مهر و وقار در نگاهش طلوع کرده است. حسن و حسین(ع) در آغوشش آرمیده بودند؛ دو گوهری که خداوند برای کامل شدن جهان در دستان او قرار داده بود.

 

در همین لحظه، علی(ع) وارد خانه شد؛ خسته اما آرام. نگاهی به همسرش انداخت؛ نگاهی که هر روز تازه‌تر می‌شد.

گفت: «فاطمه جان، امشب دلم آشفته است…»

 

فاطمه(س) لبخندی زد؛ لبخندی که قلب‌ها را به آرامش می‌رساند.

گفت: «یا اباالحسن، هرگاه دلتنگ شدی، از خدا بگو… او شنونده‌ترین است.»

 

علی(ع) کنار او نشست؛ نور خانه بیشتر شد. گویی حتی دیوارهای ساده خانه از این دو نور می‌گرفتند. صدای خنده کودکان بلند شد و فضای خانه را پر کرد.

 

اما شبِ مدینه شب آسانی نبود…

زمزمه‌های بی‌مهری، در کوچه‌های شهر می‌پیچید. زهرا(س) اما صبور بود؛ گویی خدا صبر را در وجود او پیاده کرده بود.

 

یک شب، پس از نماز، علی(ع) به او گفت:

«فاطمه، تو روشنی این خانه‌ای… اما گاهی می‌ترسم رنج‌هایت زیاد باشد.»

 

فاطمه(س) آهسته گفت:

«ما برای خداست علی… کسی که دلش با خدا باشد، با رنج‌ها هم آشتی است.»

 

و دوباره تسبیح را به دست گرفت؛

هر دانه تسبیح زمزمه‌ای بود از آسمان:

«الحمدلله… الحمدلله… الحمدلله…»

 

در آن خانه کوچک، چیزی بود که در هیچ خانه دیگری نبود؛

عشق به خدا، عشق به مردم، و عشقی که جهان را زیر سایه نور آماده هدایت می‌کرد.

 

و مدینه نمی‌دانست…

که همین بانوی آرام،

همین دختر پیامبر(ص)،

روزی خواهد رفت؛

اما نامش، نورش، و مظلومیتش

تا ابد در قلب جهان خواهد ماند.

 

 

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت



[شنبه 1404-08-24] [ 10:53:00 ب.ظ ]






  خانه آخرین مطالب لینک دوستان تماس با ما